جوان آنلاین: انقلاب اسلامی موجب تحول عمیق و گسترده معنوی و روحی در مردم کشورمان شد، بنابراین حفظ این نعمت و انتقال دستاوردهای آن به نسل امروز امری لازم و ضروری است چراکه نسل اول انقلاب با تحمل سختیهای دوران ستمشاهی همه فراز و نشیبهای پیروزی انقلاب را به جان خرید و ارزشهای والای اسلامی را آشکار ساخت. نسل دوم نیز در دامان همین نسل پرورش یافت و در جهت استمرار و ثبات دستاوردهای انقلاب، در حماسه ماندگار دفاع مقدس شریک شد، اما نسلهای بعد محصول دوران سازندگی و پیشرفت سیاسی بودند، از همین رو با سلسله مفاهیم، رویدادها و خواستههای جدیدی روبهرو شدند. بسیاری از آنها درک کاملی از انقلاب و ارزشهای آن مانند دو نسل گذشته ندارند و گاهی خودشان را گرفتار ناامیدی یا در شروع گرفتار شدن در گرداب بیهویتی میبینند، بنابراین این تفاوت و فاصله نسلی از موضوعات مهمی است که باید آن را شناخت و به روش صحیح مدیریت کرد. در این باره سه نهاد دین، خانواده و حاکمیت نقش مهمی در اثرگذاری بر نسل جدید دارند.
بر همگان روشن است خانواده نهاد اصلی اجتماعی و شکوفایی انسان است و بیشتر ارزشهایی که در انسان شکل میگیرد، برخاسته از این نهاد است، بنابراین این نهاد مکانی است که اگر مأموریت اصلی خود را به درستی انجام دهد و والدین به عنوان سکانداران اصلی به وظایف خودشان عمل کنند، جامعه سالم و به سمت رشد و شکوفایی خواهد رفت. یکی از این وظایف مهم، انتقال ارزشهای دینی، اعتقادی و انقلابی است که موجب رشد و شکوفایی، یافتن هویت و اعتمادبهنفس در نسل جدید خواهد شد. در این بین بعضی از خانوادهها شاخصههای تربیتی خوبی داشتهاند، مانند خانواده معظم شهدا، اما بعضی والدین به اعتقاد مسئول نهاد رهبری در دانشگاه جامع علمی-کاربردی در انتقال ارزشهای دینی و انقلابی به نسل جدید دچار مشکل اساسی هستند، بنابراین باید موانع را شناخت و در رفع آنها تلاش کرد.
نبود دانش کافی
حجتالاسلاموالمسلمین دکتر عباس نصیریفرد، استاد دانشگاه و مسئول نهاد رهبری در دانشگاه جامع علمی- کاربردی در گفتگو با «جوان» اظهار داشت: اولین مشکل سطح پایین دانش والدین در شناخت هنجارها، ارزشها و آرمانهای دینی، اجتماعی، مذهبی و انقلابی است، یعنی نهادهای مسئول، وزارتخانهها و سازمانها برای ارتقای خانواده آنچنان که باید کار نکردهاند و اگر تلاشی هم بوده مؤثر نبوده است، بنابراین وقتی دانش والدین در حوزه تربیت بالا نباشد، نمیتوانند واقعیتهای زندگی را بشناسند، پس نمیتوانند انقلاب و دستاوردهای آن را آموزش و انتقال دهند. اگر دقت کنیم، اکثر خانوادهها دوست دارند بچههای خوبی تربیت کنند ولی به خاطر عدم اطلاعات درست و دقیق موفق نیستند.
نداشتن مهارت و تکنیک
وی در ادامه گفت: مشکل دوم آن است که آگاهی و تحصیلات در خانوادهها بالاست، اما مهارت و تکنیک لازم وجود ندارد و والدین راهکارهای تربیتی صحیح مبتنی بر رشد و شکوفایی عقلی و حتی گاهی جسمی فرزندانشان را ندارند. این گروه شاید یک پایه بالاتر باشند، اما تکنیک و روش انتقال مفاهیم را نمیدانند، به همین خاطر وقتی با رفتار نامناسب فرزندشان مواجه میشوند، نمیدانند باید چه کار انجام دهند، بنابراین چالش ایجاد میشود، از این رو لازم است والدین هوش معنوی خود را بالا ببرند تا بتوانند ارزشها، هنجارها و آرمانهای دینی و انقلابیشان را به فرزندانشان منتقل کنند.
رشد نامتوازن والدین
مسئول نهاد رهبری در دانشگاه جامع علمی-کاربردی مشکل دیگر را رشد نامتوازن والدین دانست و افزود: رشد متوازن، یعنی رشد در چهار جنبه زندگی از جمله رشد فیزیکی، رشد تحصیلی، رشد اجتماعی و رشد معنوی. اگر والدین در این حوزهها رشد متوازنی نداشته باشند، نمیتوانند باعث رشد متوازن در فرزندانشان شوند. امروز تلاش والدین محدود به رشد تحصیلی و رشد فیزیکی فرزندانشان است و برای درمان مشکلات جسمی فرزندانشان بهترین پزشکان را انتخاب میکنند ولی برای درمان هوش هیجانی فرزندانشان دنبال نسخهای نیستند، به همین خاطر شاهدیم نوجوانان و جوانانمان تحصیلات بالایی دارند، اما سبک زندگی را نمیدانند و گرایش به سمت ناهنجاریهای اجتماعی دارند.
نگاه تکبعدی
این استاد دانشگاه با اشاره به نگاه تکبعدی خانوادهها به بعضی مسائل روز بیان داشت: مشکل چهارم تغییر اولویت خانوادهها نسبت به مسائل روز است. امروزه به خاطر مشکلات اقتصادی، اولویتهای آموزشی، تربیتی، فرهنگی و روانشناختی جای خود را به اولویتهای اقتصادی داده است، یعنی تمام تلاش والدین بر این است که شکم فرزندانشان را سیر و سقف مسکن را برای آنان ایجاد کنند و بدنشان را بپوشانند. آنقدر ذهنشان درگیر این مسائل شده است که مسائل تربیتی به اولویتهای پایین تقلیل یافته است.
فقدان شناخت ادبیات گفتگو با جوانان
نصیریفرد شناخت شیوه و ادبیات گفتگو با جوانان و نوجوانان را یکی از مهمترین راهکارها دانست و اظهار داشت: متأسفانه پدران و مادران زبان فرزندان امروز خود را نمیشناسند. جوان امروز ۸۰ درصد وقتش در فضای مجازی است و ۲۰ درصد از زمان خود را در فضای واقعی میگذراند. او راه میرود، اما دائماً یک هندزفری در گوش دارد، بنابراین نوجوان و جوانی که اکثر وقتش در فضای مجازی است و در پایان شب بعد از خداحافظی با پدر و مادر، آخرین عنصری که با او خداحافظی میکند، تلفن همراهش است و صبح قبل از سلام به پدر و مادر سراغ تلفن همراهش میرود، منطق و زبان خاص خود را میخواهد، بنابراین باید هنجارها و ارزشها با زبان او بیان شود. حضرت علی (ع) فرمودهاند: پدران و مادران! فرزند امروز را با فرهنگ دیروز برای فردا تربیت نکنید و شهید باهنر نیز گفته است: در تربیت جوانان از آن جایی شروع کنید که او میخواهد و به آن جایی ختم کنید که شما میخواهید. با توجه به این فرامین ارزشمند، باید ادبیات گفتگو و منطق جوانان را بشناسیم که اگر نشناسیم، نمیتوانیم انتقالی در فکر و ذهن او داشته باشیم.
وی با اشاره به اینکه امروزه هوش مصنوعی و فضای مجازی جبر رشد تکنولوژیک بشر شده است پس نمیتوان از آن فاصله گرفت، درباره حفظ اصالت و هویت ملی فرهنگی برای جوانانمان گفت: فضای مجازی مانند چاقویی است که میتوان انسانی را با آن به قتل رساند یا گوشتی را آماده آشپزی کرد تا انرژی بدن شود. ترک این فضا نگاه درستی نیست و نمیتوان از آن فاصله گرفت، ولی از طرفی نباید در آن حل شویم بلکه باید استفاده هوشمند کنیم. فضای مجازی یک گوش دارد و یک زبان. اگر زبان او را بگیریم، گوش را باید به او داد تا او برای ما حرف بزند و تعیینتکلیف کند، در غیر این صورت اگر گوشش را در اختیار بگیریم، آن وقت زبان ما به او غالب میشود و این ما هستیم که روی آن اثر میگذاریم. امروزه بسیاری از هنجارها، مفاهیم و آثار اجتماعی مثبت از سوی فضای مجازی در جامعه منتقل میشود، بنابراین کسانی در این کار موفق میشوند که سواد هوش مصنوعی و فضای مجازی را داشته باشند و ادبیات گفتگو در فضای مجازی را بدانند، از این رو خانوادهها برای مدیریت فرزندانشان باید سواد رسانهایشان را بالا ببرند و تقویت کنند تا به چگونگی و میزان استفاده از این فضا برای فرزندانشان آگاهی داشته باشند.
این استاد دانشگاه، بازنگری اساسی روی شیوههای تربیتی در نسل امروز را امری لازم برای معرفی ارزشهای دینی و انقلابی دانست و اذعان داشت: نباید در مبانی دینی و ارزشی موضع گرفت و مقاومت کرد. لازم است در چگونگی معرفی دین و معرفی دستاوردهای انقلاب بازنگری و اندیشه نو داشته باشیم. اینکه برخی جوانان به سمت ارزشهای آرمانی خیلی اقبال نشان نمیدهند، نشان از بیدینی آنها نیست. همین جوانها با ظواهر و پیرایشهای غربی نه تنها ضددین نیستند بلکه تشنه دانستن هستند و فقط موضعگیری دارند، چراکه آرمانهای انقلابی ما مثل عدالت، مبارزه با تبعیض و آزادی با فطرت آدمها سازگار است، اما این ما بودهایم که در معرفی ارزشها موفق نبودهایم. عمده جوانان ما مسلمان هستند. حضور میلیونی همین جوانها در عاشورا و اربعین بیانگر همین مسئله و نشانگر اهمیت دادن آنها به ارزشهای دینی است، بنابراین موضعگیری آنها به این دلیل است که ما نتوانستهایم معرف درستی باشیم.
در معرفی دین نباید خطکشی کرد
نصیریفرد در ادامه گفت: باید جاذبههای خود را بالا ببریم، به خصوص روحانیون که باید جاذبه ایجاد و برای جوان آغوش باز کنند. همانند حاجقاسم باید دل را صاف و پاک کرد تا در دلها نفوذ یافت. برای معرفی دین نباید خطکشی کنیم و باید از دو قطبیسازی دوری کرد. جوانانمان آنقدر دلهای آمادهای دارند که با دو جلسه حتی دو جمله جذب میشوند. از طرف دیگر جوان نیاز به منطق دارد، بنابراین برای بیان دستاوردهای ارزشی انقلاب باید عمق تحصیلات و سواد را بالا برد و برای جهاد تبیین و انتقال ارزشهای دینی و انقلابی به انسانهای متخصص و باسواد نیاز است. وقتی جوانی ببیند با یک فرد باسواد و دارای منطق قوی صحبت از دین و ارزشها میکند، آن وقت است که میپذیرد. نکته دیگر آنکه از تعصب دوری کنیم. گاهی ممکن است با جوانی روبهرو شویم که حتی اصول اسلام و اصل انقلاب را هم زیر سؤال ببرد، نباید او را طرد کنیم، چراکه وقتی چیزی را نمیفهمد آن را زیر سؤال میبرد. باید با منطق، عقل و زبان نرم برخورد کرد. این موارد را باید درون خانواده هم به کار برد. اگر والدین عملکرد درستی نداشته باشند و سطح سواد دینی و انقلابی خود را بالا نبرند و خودشان شبهه داشته باشند، مشکل حل نمیشود. گاهی شاهدیم جوانی میگوید دوست دارم روزه بگیرم ولی پدر و مادرم روزه نمیگیرند و در این باره هزار شبهه دارند، خب در این صورت چطور میتوان وظیفه را درست انجام داد؟
جوان را ببینیم و نقطهنظراتش را بشنویم
وی درباره نیازهای فکری و روحی نوجوانان و جوانان افزود: مهمترین نیاز یک جوان دیدهشدن است. نوع آرایش، پیرایش و لباس متفاوت یک جوان برای آن است که دیده شود. اگر جوان را هم به لحاظ فکری و هم به لحاظ اندیشهای ببینیم، حرفهایش را گوش کنیم و نقطه نظراتش را بشنویم، تربیت سالم و رشد سالمتری خواهد داشت. جوانان دنیاگرا نیستند. آنها دنیای کوچکی دارند، چراکه وقتی از آنها درباره مسائل دنیوی سؤال میشود، در پاسخ متوجه میشویم به کمترینهای مالی قانع هستند، بنابراین ظواهر آنها تنها برای دیدهشدن است نه دنیاگرایی. والدین و مسئولانی که با جوان، دوست و مهربان هستند و ارتباط قوی و خوبی دارند، موفقترند چراکه جوان نیاز به دیدهشدن، محبت و نیاز فکری و دانش دارد. جوان دوست دارد رشد کند چراکه کمالگراست، بنابراین والدین و حکومت باید بستر این کمالگرایی را آماده کنند، آن وقت شاهد جوانانی همراه و همدل خواهیم بود.